قوله تعالى: اعْلموا بدانید: أن الله شدید الْعقاب که الله سخت عقوبت است سختگیر، و أن الله غفور رحیم (۹۸) و بدانید که خداى آمرزگار است و بخشاینده.
ما على الرسول نیست بر پیغامبر فرستاده، إلا الْبلاغ مگر رسانیدن پیغام، و الله یعْلم و خداى میداند، ما تبْدون آنچه پیدا مىنمائید، و ما تکْتمون (۹۹) و آنچه پنهان مىدارید.
قلْ بگو ! لا یسْتوی الْخبیث و الطیب همسان نیست پلید و پاک، و لوْ أعْجبک و هر چند که ترا شگفت آید، کثْرة الْخبیث فراوانى پلید، فاتقوا الله و پرهیزید از خشم و عذاب خداى، یا أولی الْألْباب اى زیرکان و خردمندان، لعلکمْ تفْلحون (۱۰۰) تا جاوید پیروز مانید.
یا أیها الذین آمنوا اى ایشان که بگرویدند، لا تسْئلوا مپرسید عنْ أشْیاء از چیزهایى إنْ تبْد لکمْ که اگر شما را جواب آن پیدا کنند، تسوْکمْ آن جواب شما را اندوهگن کند، و إنْ تسْئلوا عنْها و اگر از آن بپرسید، حین ینزل الْقرْآن اکنون که قرآن فرو میفرستند، تبْد لکمْ جواب آن شما را پیدا کنند، عفا الله عنْها خداى شما را از آن بىنیاز کرد، و آن از شما درگذاشت، و الله غفور حلیم (۱۰۱) و الله آمرزگار است بردبار.
قدْ سألها پرسید از چنانها، قوْم منْ قبْلکمْ گروهى پیش از شما، ثم أصْبحوا بها کافرین (۱۰۲) آن گه بآن جواب که شنیدند کافر شدند.
ما جعل الله خدا واجب نکرد و نفرمود منْ بحیرة از آن نهاد و سنت جاهلیت که شتر را گوش میشکافتند، و لا سائبة و نه آن شتر که فرو مىگذاشتند، و از بار بر نهادن و بر نشستن آزاد میکردند، و لا وصیلة و نه آن شتر که با همتاى خویش مىپیوست، و آن را نمىکشتند و لا حام و نه آن شتر که پشت خویش را حمى کرد و لکن الذین کفروا لکن ایشان که کافر شدند، یفْترون على الله الْکذب دروغ مىگفتند بر خداى و ناراست میساختند و أکْثرهمْ لا یعْقلون (۱۰۳) و بیشتر ایشان آن بودند که صواب در نمىیافتند.
و إذا قیل لهمْ و چون ایشان را گفتندى تعالوْا إلى ما أنْزل الله بازآئید بآنکه الله فرو فرستاد و إلى الرسول و با رسول وى آئید قالوا گفتند: حسْبنا بسنده بود ما را، ما وجدْنا علیْه آباءنا آنچه پدران خویش بر آن یافتیم أ و لوْ کان آباوهمْ باش و اگر پدران ایشان، لا یعْلمون شیْئا هیچ چیز نمىدانستند، و لا یهْتدون (۱۰۴) و نه فرا راه حق مىدیدند.
یا أیها الذین آمنوا اى ایشان که بگرویدند علیْکمْ أنْفسکمْ بر شما بادا تنهاى شما، لا یضرکمْ نگزاید و زیان ندارد شما را، منْ ضل بیراهى هر که گم گشت از راه، إذا اهْتدیْتمْ چون شما بر راه راست بودید، إلى الله مرْجعکمْ جمیعا با خدایست باز گشت شما همه، فینبئکمْ بما کنْتمْ تعْملون (۱۰۵) و خبر کند شما را بآنچه میکردید.
یا أیها الذین آمنوا اى ایشان که بگرویدند شهادة بیْنکمْ گواهى که بود در میان شما إذا حضر أحدکم الْموْت هر گه که حاضر آید بیکى از شما مرگ حین الْوصیة هنگام وصیت کردن اثْنان ذوا عدْل منْکمْ آن گواهى باید از دو گواه استوار از اهل دین شما أوْ آخران منْ غیْرکمْ یا گواهى دو تن از اهل جز از دین شما إنْ أنْتمْ ضربْتمْ فی الْأرْض اگر چنان بود که در سفر باشید، فأصابتْکمْ و ناگاه بشما رسد، مصیبة الْموْت مرگ رسیدنى، تحْبسونهما ایشان را هر دو فرا سوگند پناوید منْ بعْد الصلاة پس نماز دیگر، فیقْسمان بالله تا آن دو گواه سوگند خورند بخداى إن ارْتبْتمْ اگر بگواهى ایشان در شک باشید لا نشْتری به ثمنا که با سوگند بدروغ بهاى اندک نمىخریم از دنیا، و لوْ کان ذا قرْبى. و اگر چند که خویشاوندى بود و لا نکْتم شهادة الله و گواهى که خداى را بآن قیام میباید کرد پنهان نمیداریم إنا إذا لمن الْآثمین (۱۰۶) ما پس از بزه کاران باشیم اگر چنین کنیم.
فإنْ عثر اگر برافتند على أنهما اسْتحقا إثْما بر آنکه ایشان هر دو خیانت کردند، و بزه کار شدند، فآخران یقومان مقامهما پس برخیزد دو تن دیگر بجاى آن دو گواه، من الذین اسْتحق علیْهم الْأوْلیان دو گواه که اولیترند بگواهى، و نزدیکترند بایشان که آن دو گواه پیشین که مستحق نام خیانت شدند، بدان شدند که با ایشان خیانت کردند، فیقْسمان بالله سوگند بخورند بخداى لشهادتنا أحق منْ شهادتهما که گواهى ما دو تن راست تراست از گواهى ایشان دو تن، و ما اعْتدیْنا و ما اندازه راستى درنگذاشتیم، إنا إذا لمن الظالمین (۱۰۷) و اگر درگذاشتیم آن گه از ستمکارانیم بر خویشتن.
ذلک أدْنى این چنین نزدیکتر بود و اولىتر أنْ یأْتوا بالشهادة على وجْهها که گواهان بر وجه خویش و بر راستى بگزارند أوْ یخافوا أنْ ترد أیْمان بعْد أیْمانهمْ و از رد الیمین ترسند که سوگند از مدعى علیه با مدعى گردانند، و اتقوا الله و از خشم و عذاب خداى بپرهیزید، و اسْمعوا و بفرمان وى نیوشید، و الله لا یهْدی الْقوْم الْفاسقین (۱۰۸) و خداى راه نمانیست گروهى را که در علم او از طاعت و فرمان بیرون شدگانند.